Saturday, September 29, 2007

انتهایش


خواب دیده ام خانه ای ساخته ام
ابتدایش از یک لنگه درب خاطره بود و انتهایش را
!ای وای
.ندیدم

5 comments:

Mohsen Sarmadi said...

خوشحالم که می نویسی

ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال
خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو

مولانا

Mohsen Sarmadi said...

! حالا امشب قرص خواب بخور شايد ديدی

Mohsen Sarmadi said...

شاید اگر بجای خاطرات
خاطره
بود، متنت روانتر می شد

تو هم اگر وقت کردی برای ما بکامند

Tasvir Yek Zan... said...

khosh behaet ke khnuye tu hadesghal dar dareh, khuneye man ye dasht tarikeeeeeeeeeeeeeeeee

حسين حاجي غفاري said...

انگار که می خواد بارون بزنه،آخ اگه بارون بزنه